«مستی»
بذا مستی كنم در بدرم
اگه می نزنم حال ندارم
می دونید زره عقل بدرم
از وقتی یل عشق كرد نظرم
«در بدرم در بدرم»
«من به جز حسین كسی را ندارم»
باز اومدم هیئت زد به سرم هیئتیا دعا کنید برم حرم
من خراب و غلام قمرم می كشم من نفسای آخرم
اگه نرم اگه نرم
«من یه سگ مست و دربدرم»
كجا برم كجا برم
«من که جز خونت جایی رو ندارم»
بذار مستی كنم حالم بده
بیا نگاه كن پر و بالم بده
حالم بده حا لم بده
بیا منو پر پروازم بده
به دور حرم پروبالم بده
بذار مستی كنم عشق همینه
صلاح و مصلحت من همینه
ای طلاب عشق سوی عشق نروید
رب عشق یل ام البنینه
عشق همینه عشقه همینه
یل من یل روی زمینه
بذار مستی كنم دیوانه ام
من دائم الخمر میخانه ام
حیدر می مو ندی دیوانه ام
من غلام و سگ میخانه ام
دیوانه ام دیوانه ام
من غلام و سگ میخانه ام